و من چهل سال از چله بزرگ زمستان تا چله کوچک تابستان را به چله نشستم، اما هرگز بلندی را بوی نبردم. زیرا از یاد برده بودم که خودم را به چهلستون دنیا زنجیر کردهام.
گفتند: دلت پرنیان بهشتی است. خدا عشق را در آن پیچیده است. پرنیان دلت را واکن تا بوی بهشت در زمین پراکنده شود.
چنین کردم، بوی نفرت عالم را گرفت. و تازه دانستم بیآن که باخبر باشم، شیطان از دلم چهل تکهای برای خودش دوخته است.
به اینجا که میرسم، ناامید میشوم، آنقدر که میخواهم همة سرازیری جهنم را یکریز بدوم. اما فرشتهای دستم را میگیرد و میگوید: هنوز فرصت هست، به آسمان نگاه کن. خدا چلچراغی از آسمان آویخته است که هر چراغش دلی است. دلت را روشن کن. تا چلچراغ خدا را بیفروزی. فرشته شمعی به من میدهد و میرود.
راستی امشب به آسمان نگاه کن، ببین چقدر دل در چلچراغ خدا روشن است.
نوشته ای از : عرفان نظر آهاری
سلام واقعا زیبا بود...
چیز دیگه ای برای گفتن ندارم!
با سلام.وبلاگ اندیشه نو به روز شد.ضمنا وبلاگ دوم من با آدرس www.akhbar.blogsky.com راه اندازی شد.این وبلاگ تیتر آخرین اخبار روز ایران و دنیا را از خبرگزاری های فعال کشور دریافت نموده و نمایش می دهد.بدین ترتیب، دیگر نیازی به مراجعه شما به چند پایگاه خبری نمی باشد.ضمنا اخباردر این وبلاگ هر 30 دقیقه به روز می شود.تعداد تیترهای نمایش داده شده، 50 عنوان میباشد
سلام... خوب قابلی نداره... این شما و این هم سام.
سلام... راست می گین... اصلا دیگه جایی بدون اونها خوش نمی گذره.
سلام....
قطاری که به سمت خدا میرفت؟
کمی در ایستگاه دنیا ایستاد.
ستاره ای رو به جهانیان کرد گفت:
مقصدما خداست.کیست که با ما سفر کند.......
ادامه در وبلاگ ....
یادت نره نگاش کنی
سلام.
وبه خوبی دارید
اولین باره که می بینم
من شما رو لینک کردم
شما هم منو لینک کنید.
بای
(خنده)
سلام خانومی متنت مثل همیشه قشنگ بود آدمو خیلی به فکر می برد به فکر کارایی که کرده
موفق باشی
یا حق
سلام .
به من که خبر ندادی . ولی ما کم نمیذاریم و میایم .
متنت خیلی زیبا بود . همینطور که دانشجوی بدبخت گفت آدم یاد کارایی که کرده میندازه .
همیشه موفق باشی .
بای
با سلام
مطالب شما را با اجازه خواندم ممنون می شوم درباره شعر هایم که در زیر باران غریبی خیس شده ام بدانم.
( به نام خدا )
جز دیدنت برایم , کاری دیگر نمونده
رو طاقچه’ اتاقم
عکسای تو ردیفند
جز دیدنت برایم
کاری دیگر نمونده
از دوری من و تو
ترانه ها سرودم
برای با تو بودن
نائی دیگر نمونده
از نقشه’ زندگی
روز و شبم اسیری
با یادت این نوشته
خطی دیگر نمونده
از بلبلان عاشق
بس نکته ها شنیدم
میخانه های عشقم
جامی دیگر نمونده
از پیک ناز عاشق
گلواژه ها رسیده
آخر تو با من هستی
حالی دیگر نمونده
تو از من این نوشتی
از خاطرات زیبا
بیا با لحظه هام باش
وقتی دیگر نمونده
هر گوشه’ اتاقا
با ذوق تو ردیفند
از لابلای خنده
دردی دیگر نمونده
از قطره های بارون
من زندگی گرفتم
از قطره قطره اشکم
آبی دیگر نمونده
تو آسمون قلبم
پرنده ها زیادند
با کوچ هر پرنده
بالی دیگر نمونده
حالا که وقت خنده
از آسمون رسیده
بیا با لحظه هام باش
راهی دیگر نمونده
با صورت چو ماهت
زیبایی ها پریدند
لو’ لو’ ی آسمونیت
خالی دیگر نمونده
***
(نوپا)
بسیار زیبا مثل همیشه ...!
همیشع شاد باشید
سلام دوست جون گلم!
به روزم!
سلام دوست خوبم.
بعد از مدتها دوباره به روزم.
بی صبرانه منتظر قدمای گرمتم تا یخای قلبمو آب کنن.
پس سری بهم بزن.
از حظورت خوشحال میشم
شاد باشی...
به اینجا که میرسم، ناامید میشوم، آنقدر که میخواهم همة سرازیری جهنم را یکریز بدوم. اما فرشتهای دستم را میگیرد و میگوید: هنوز فرصت هست، به آسمان نگاه کن. خدا چلچراغی از آسمان آویخته است که هر چراغش دلی است. دلت را روشن کن. تا چلچراغ خدا را بیفروزی. فرشته شمعی به من میدهد و میرود.
اینو قبلا خونده بودم :دی
اما باز هم به دلم نشست..
به یک آپ جدید دعوت شدی دوست جون گلم!
بفرمایید.
سلام دوست عزیز من شما رو لینک کردم ممنون میشم من رو بلینکی بای
چندین باره میام اینجا راستش نمی دانم چرا کامنت میزارم ثبت نمیشه؟
سلام ملت......
داداشتون آپ کرده[تعجب]
سلام... شما به یه بازی دعوت شدید... به وبلاگ سام سر بزنید تا ببینید.
بازم من
عالی بود
ممنون
خوشحالم